سال نو

ساقیا آمدن عید مبارک بادت


وان مواعید که کردی مرواد از یادت

در شگفتم که در این مدت ایام فراق


برگرفتی ز حریفان دل و دل می‌دادت

برسان بندگی دختر رز گو به درآی


که دم و همت ما کرد ز بند آزادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست


جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت


بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت

چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد


طالع نامور و دولت مادرزادت

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح


ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت